نیمه پنهان صادرات سنگ‌آهن

نیمه پنهان صادرات سنگ‌آهن
دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵

 این تصمیم در حالی گرفته شده است که صادرات این محصول به مثابه خام فروشی نیز مفهومی است که برای توقف صادرات سنگ‌آهن به نوعی مجوزهای لازم را ایجاد می‌کند.

 

در این زمینه رویکردهای متفاوتی در جهت نقد و تشویق این روند مطرح می‌شود، عده‌ای بر این باورند تبدیل محصول خام سنگ‌آهن به محصولات فرآوری شده و از سوی دیگر افزایش قیمت این محصول در روند سوددهی این زنجیره موثرتر خواهد بود؛ چرا که از سویی در جهت ایجاد اشتغال عمل خواهد کرد و از سویی تولید ناخالص داخلی را نیز تقویت خواهد کرد.اما در نقطه مقابل عده‌ای منع صادرات را نه تنها صحیح نمی‌دانند، بلکه بر این باورند چنین سیاست‌هایی که موسوم به سیاست‌های تنبیهی است، فعالان معادن را در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت با از دست دادن انگیزه فعالیت مواجه می‌کند. در این ارتباط و برای روشن شدن این موضوعات «دنیای اقتصاد» با کیوان جعفری طهرانی. رئیس امور بین‌الملل اتحادیه تولید‌کنندگان و صادر‌کنندگان سنگ‌آهن ایران گفت‌وگوی مفصلی را انجام داده که در ادامه می‌خوانیم. این گفت‌وگو آغاز روندی است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. براین اساس در شماره‌های آتی نیز به سراغ فعالان صنعت فولاد خواهیم رفت و نظرات آنان را در این رابطه جویا می‌شویم.

 

برخی انتقادها به صادرات سنگ‌آهن صورت می‌گیرد که کارشناسان با آن موافق نیستند و معتقدند صادرات برخی انواع سنگ‌آهن مصداق خام‌فروشی در این بازار نیست. نظر شما در این مورد چیست؟

 

در حال حاضر رویکردی منفی نسبت به صادرات سنگ‌آهن در حال شکل‌گیری است که منکر آن نمی‌توان شد، اما قبل از اینکه وارد بحث به‌صورت تخصصی تر شوم می‌خواهم مثالی را مطرح کنم تا در فهم موضوع یاری دهد. در واقع نگاه منفی نسبت به صادرات سنگ‌آهن و منع تولید‌کنندگان از روند صادرات مانند این است که به دانش‌آموزان یک مدرسه گفته شود تمامی شما باید به مدارج دکتر و مهندسی برسید، در صورتی که داشتن این رویکرد صحیح نیست، چرا‌که نیاز به رشته‌های کاری دیگری هم در جامعه وجود دارد. در این ارتباط تمامی مدیران دولتی همیشه به «صادرات سنگ‌آهن» با رویکردی منفی می‌نگرند و این موضوع را به مثابه خام‌فروشی مطرح می‌کنند.این به آن معنا است که در این راستا قرار نیست تمامی محصول و آورده سنگ‌آهن به محصولات بالادستی منتهی و تبدیل شود.

 

در حال حاضر، با شرایطی که در آن قرار داریم، هزینه‌ای که برای پرعیارسازی، کنسانتره‌سازی و گندله‌سازی صرف می‌شود، توجیه اقتصادی نخواهد داشت و این در حالی است که صادرات این محصول منافع بیشتری را برای کشور به همراه دارد. به این دلیل که فارغ از علت یابی، سنگ‌آهن در داخل کشور مورد استفاده فولادسازان قرار نمی‌گیرد یا عیار پایینی دارد یا ناخالصی دارد. بر این اساس بهتر است که این نوع از سنگ‌آهن صادر شود و با درآمدی که از طریق این صادرات حاصل می‌شود نسبت به روند ادامه تولید محصولات خاص اقدام شود.

 

بخش دولتی و بخش خصوصی، هرکدام به‌صورت مجزا در روند صادرات سنگ‌آهن چقدر ایفای نقش می‌کنند؟

 

در این رابطه، بیشترین تولید و به موازات آن بیشترین صادرات صورت گرفته از طریق بخش دولتی بوده است، در واقع بخش‌ خصوصی از بخش دولتی سنگ‌آهن خریداری کرده و اقدام به صادرات می‌کند. در این راستا باید گفت در حال حاضر بحث صادرات معادن بخش خصوصی موضوعیت چندانی ندارد؛ به این دلیل که به جرات می‌توان گفت حدود 90 درصد از معادن بخش خصوصی سنگ‌آهن ایران طی دو تا سه سال گذشته به میزان 80 تا 90 درصد بسته شده‌اند. بنابراین همین جمله برای پاسخ به این سوال کفایت می‌کند.

 

سال 2014 تا 2015، صادرات سنگ‌آهن کشور نزدیک به 30 درصد کاهش پیدا کرده، بنابر آمارهای صادرات (موسسه پلتس، میزان صادرات در سال 2014 بالغ بر 21 میلیون تن و در سال 2015 به میزان 6/ 14 میلیون تن) این روند به چه دلایلی رخ داد؟

 

در واقع سرچشمه این موضوع را باید در چین جست‌وجو کرد؛ به این دلیل که بازار محصولاتی که این کشور داشت با مشکل مواجه شده، از سویی به دلیل وابستگی که کشور به این بازار دارد، میزان صادرات نیز کاهش پیدا کرده است. در این راستا صادرات سنگ‌آهن به‌صورت دوره‌ای و فصلی خواهد بود که از نظر تقسیم بندی جهانی به دوره‌های سه ماهه اول، دوم، سوم و چهارم سال میلادی تقسیم می‌شود. در این ارتباط هیچ کس نمی‌تواند بگوید در حال حاضر تا انتهای سال 2016 که سه ماهه چهارم و آخر این سال است و سه ماهه ابتدایی سال 2017 قیمت سنگ‌آهن رو‌به رشد باشد یا خیر.

 

در ارتباط با موضوع قیمت سنگ‌آهن، همیشه صحبت‌ها و نقد و نظرهای زیادی مطرح می‌شود، شاید یکی از دلایلی که تولید‌کنندگان تمایل بیشتری به صادرات این ماده دارند، موضوع قیمت باشد؛ به‌طوری‌که مطرح می‌شود اگر از تولید‌کنندگان داخلی سنگ‌آهن را به قیمت جهانی خریداری کنیم، تمایل به صادرات نیز کاهش پیدا می‌کند، در این ارتباط چه تحلیلی دارید؟

 

بله دقیقا همین طور است و یکی از مسائل بسیار مهم مساله قیمت است. در این رابطه باید به یک معدن‌دار بخش خصوصی و حتی بخش‌های دولتی نیز حق داد که سنگ‌آهنی را که تولید کرده با قیمت‌های جهانی در کشور عرضه کند و این موضوع یکی از مسائلی است که همیشه مطرح بوده است.طبیعتا اگر این امکان ایجاد شود که تمام سنگ‌آهن را با قیمت جهانی در داخل کشور عرضه و مصرف کرد، شرایط به سمت تعادلی‌تری پیش خواهد رفت و این، موضوعی است که مورد توافق تولید‌کنندگان سنگ‌آهن نیز هست.

 

برای این منظور، طبیعتا نیاز به سرمایه‌گذاری زیادی وجود دارد که به دو دلیل این فرآیند را سخت می‌کند، یک مورد، انجام‌ناپذیر بودن در زمان کوتاه است و مورد دیگر این است که هر عیار سنگ‌آهنی برای کار خاصی مناسب است و لازم نیست همه آنها به محصولات وابسته منتج شوند.اما در ادامه باید گفت طبیعتا همان سنگ‌آهن‌هایی هم که در حال حاضر صادر می‌شوند، پرعیار شده‌اند و عیار این سنگ‌آهن‌ها از ابتدا به همین شکل نبوده است و کار اضافه‌تری روی آن انجام شده است.از مزیت زمانی که در حال حاضر برای بازار سنگ‌آهن به وجود آمده نیز باید استفاده کنیم؛ به این دلیل که بازار صادرات سنگ‌آهن نشان داده است که همیشه در اوج نیست و ما همیشه نمی‌توانیم از مزیت‌های فروش و قیمت بالا استفاده کنیم؛ فعلا قیمت‌ها در محدوده 55 دلار است، قیمتی که نمی‌توان گفت سود چندانی برای معادن بخش خصوصی و دولتی دارد؛ ولی در واقع برای بعضی معادن حاشیه سود مناسب دارد، در واقع از این وضعیت باید استفاده کرد.

 

در کنار این موضوع هم خیلی از معادن، چه دولتی و چه خصوصی نسبت به فرآوری و رساندن این محصول به سایر زنجیره‌های چرخه فولاد اقدام کرده‌اند و اگر صادراتی اتفاق می‌افتد از سود حاصل و بازگشت سرمایه آن برای توسعه زنجیره محصولات بالادستی استفاده می‌شود. خیلی از این معادن چه خصوصی و چه دولتی از این درآمد استفاده می‌کنند تا کارخانه‌های کنسانتره، گندله‌سازی و آهن اسفنجی بسازند.از خاصیت‌های فعالیت‌های معدنی این است که روند حصول و دستیابی سرمایه را باید از درون همان فعالیت‌ها آغاز کرد و در ادامه مجددا به این چرخه باز‌گرداند، به این معنا که این روند ابتدا با یک سرمایه اولیه‌ای آغاز می‌شود و بعد از آن نمی‌توان از معدن‌داران بزرگ و کوچک انتظار داشت به زبان ساده از «جیبشان» هزینه کنند.

 

در واقع نمی‌توان برای این معدن‌داران تعیین تکلیف کرد تا ابد از جیبشان هزینه کنند و نمی‌توان به یک معدن‌دار گفت، نباید مثلا تا 5 سال آینده درآمد داشته باشی و هرچه حاصل می‌شود را خرج معدن کنی.در حال حاضر هم پیشرفتی که برای محصولاتی مثل کنسانتره و گندله حاصل شده خیلی مناسب بوده و به جرات می‌توان گفت در زمینه گندله هم در سال آینده خودکفا خواهیم شد و به گفته مقامات مسوول حتی می‌توانیم گندله صادر کنیم.

 

چرا تولیدکنندگان فولاد استفاده از سنگ‌آهن را برای مصرف در پروسه‌های تولید به کار نمی‌برند تا هم ارزش افزوده بالاتری حاصل و هم چالش صادرات حل شود.

 

بنا به علت‌های مختلف امکان ارتقای محصولات در حال حاضر وجود ندارد. یکی از دلایل مهم می‌تواند سرمایه اولیه مجموعه فولادی باشد که نمی‌تواند از تمامی موارد تولیدی فولاد حمایت کند و به این دلیل سعی در صادر کردن محصول دارد.صادرات سنگ‌آهن از سال 2010 به دلیل وضع عوارض صادراتی کمرنگ شد، در واقع وضع این عوارض به جای اینکه سیاستی تشویقی برای تولیدکنندگان داخلی فولاد باشد به از بین رفتن انگیزه در میان آنها منجر شد.در واقع تفکری وجود داشت که اگر سیاست‌های این چنینی در پیش گرفته شود، سنگ‌آهن تماما در کشور مورد مصرف قرار خواهد گرفت و در حالت خوش‌بینانه‌تر به محصولات وابسته تبدیل خواهد شد ولی این روند موجب از بین رفتن انگیزه در معدن‌داران شد.

 

در این راستا می‌توان هندوستان را مثال زد، در سال‌های 2002 تا 2009، سالانه 115 میلیون تن سنگ‌آهن از دروازه این کشور صادر می‌شد که در سال 2010 با وضع عوارض 30 درصدی، این کشور برای مصارف داخلی فولاد خود به مشکل برخورده است.در چنین شرایطی است که چند هفته قبل خبری مبنی بر نداشتن سنگ‌آهن کافی در میان معدن‌داران هندی مخابره شد. در واقع به دلیل همین سیاست‌های تنبیهی و وضع عوارض بوده که بسیاری از معدن‌داران در این کشور انگیزه فعالیت را از دست داده‌اند و در ادامه برای تصحیح این روند معیوب مجبور به برداشتن عوارض از روی صادرات سنگ‌آهن شدند.

 

در ادامه باید گفت این موضوع نشان‌دهنده این است که حرکت‌های تنبیهی که بعضی از دولت‌ها برای جهت‌گیری و رسیدن به مقاصدی همچون تبدیل تمامی مواد خام به محصولات بالادستی انجام می‌دهند گاهی اوقات جواب نمی‌دهد؛ به این دلیل که معدن‌داران وقتی می‌بینند حمایت لازم از فعالیت‌هایشان نمی‌شود، از آن زمینه کاری خارج می‌شوند، اتفاقی که برای معادن سنگ‌آهن خصوصی نیز رخ داد، زمانی که قیمت سنگ‌آهن کاهش پیدا کرد، خیلی از آنها به زمینه‌های کاری دیگری روی آوردند.

 

زمانی که سیاست‌های تنبیهی برای موضوعی مانند صادرات، آن هم در ارتباط با سنگ‌آهن وضع می‌شود، انتظار براین است که تمامی تولید‌کنندگان به سمت تولید محصولات بالادستی حرکت کنند، اما این سوال ایجاد می‌شود که با کدام سرمایه؟

 

در این راستا و زمانی که انتظارات اینچنینی وجود دارد باید امکاناتی را هم برای بخش خصوصی در نظر گرفت، یک معدن‌دار کوچک با چه امکاناتی باید به سمت تولید محصولات بالادستی حرکت کند؟

 

در حال حاضر هم اگر موضوع سرمایه‌گذاری خارجی برای کشور اتفاق بیفتد، برای معادن خصوصی نخواهد بود، چرا که هیچ خارجی حاضر نیست برای معادن خصوصی کوچک سرمایه‌گذاری کند؛ در واقع این اتفاق برای معادن دولتی بزرگ رخ خواهد داد.اخیرا نیز در مجمعی و در ارتباط با موضوع جذب سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه معدن به این موضوع اشاره کرده‌ام که خیلی از معدن‌داران کوچک در زمینه‌های مختلف مطرح می‌کنند که ما صاحب معدن هستیم ولی یک خارجی نیز حاضر به سرمایه‌گذاری برایمان نیست.در این ارتباط خطاب به تمامی معدن‌داران کوچک باید گفت، هیچ خارجی حاضر به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های کوچک نیست، پروژه‌های بزرگ هم جای سوال دارند، چرا که مقدمات سرمایه‌گذاری در این پروژه‌ها باید ایجاد شود، بنابراین اگر دولت انتظار دارد بخش خصوصی کشور در زمینه فعالیت‌های معدنی توسعه پیدا کند نباید خیلی این بخش را با حرکت‌های تنبیهی وادار به قرار‌گیری در جهت مورد نظر خود کند.

 

آیا می‌توانیم بگوییم که با توجه به تولید فولاد وضعیت کنونی، جلوگیری از صادرات سنگ‌آهن اقدامی بیهوده است و کمکی به صنعت فولاد نمی‌کند؟

 

دولت از ابتدای سال آینده جلوی صادرات سنگ‌آهن دانه‌بندی را خواهد گرفت؛ در ادامه جوی در ارتباط با توقف صادرات سنگ‌آهن دانه‌بندی به وجود آمد و در مبحث خام‌فروشی ایجاد شد که من موافق این روند نیستم، در حال حاضر بهترین روندی که ایجاد انگیزه خواهد کرد و باعث بازگشت سرمایه به حوزه معدنی و چرخه فولاد خواهد شد، این است که باید دولت حمایت‌هایی را که انجام می‌دهد روی مقوله تشویق بگذارد نه تنبیه.در این رابطه حدود 13 سال پیش دولت برای صادرات سنگ‌آهن جایزه صادراتی تعیین کرد، این اتفاق در خلال سال‌های 80 تا 84 رخ داد، دولت این جایزه را در واقع به منظور ایجاد انگیزه قرار داد، بعدها هم که بازار وارد مراحل دیگری شد و پیشرفت کرد، جایزه صادراتی را حذف کرد.

 

در حال حاضر هم منظور این نیست که دولت جایزه صادراتی تعیین کند، ولی اگر مصرف داخلی و نیاز داخلی را برای سنگ‌آهن تعیین کرده، اجازه صادرات مازاد این نیاز داخلی که استفاده نمی‌شود را صادر کند.این موضوع می‌تواند برای هر عیار سنگ‌آهنی در نظر گرفته شود، در این راستا به معدن‌داری که با مشقت فراوان در «سنگان» یا «خارک» تولید می‌کند، نمی‌توان گفت، «اجازه صادرات سنگ‌آهنی که تولید کرده‌ای را نداری.»اگر این طور است، به قیمت جهانی از این معدن‌دار باید خرید کرد، این موضوع در ارتباط با معادن دولتی هم صدق می‌کند.اگر روند خرید با قیمت جهانی از معدن‌داران دولتی و خصوصی ایجاد شود، معدن‌داران برای فروش محصولاتشان به داخل ترغیب خواهند شد.

 

در حال حاضر کشورهای خریدار سنگ‌آهن ایرانی از تنوع بالایی برخوردار نیستند و بیشتر صادرات ما به چین صورت می‌گیرد. این موضوع چه چالش‌هایی را به همراه دارد؟

 

صادرات تنها به چین اشتباه است، چرا که باید به دنبال ایجاد بازارهای جدید باشیم، در این راستا باید در ابتدا نیاز داخل را تامین کنیم و در ادامه به غیر از چین به دنبال بازارهای دیگر هم باشیم، چرا؟ چون چین در 2014 و 2015 تقاضای خود را کاهش داد و این موضوع موجب آسیب به بسیاری از کشورهای تولید‌کننده فولاد شد.در این راستا و برای جایگزینی بازارهای دیگر می‌توان به کشور هندوستان فکر کرد، هند تا سال 2009 حدود 110 میلیون تن صادرات سنگ‌آهن داشت، ولی در حال حاضر این کشور بیشتر به‌عنوان کشوری معرفی می‌شود که از یک موقعیت صادر‌کننده به موقعیت خریدار تبدیل شده و تغییر موقعیت داده است، این را باید نتیجه سیاست‌ها و حرکت‌های تنبیهی دانست که در اقتصاد این کشور اتفاق افتاد و ما هم باید روندهای اشتباه را ببینیم و برای تکرار نکردن آن، الگو قرار دهیم، در واقع این روند باعث می‌شود که سرمایه از این زمینه خارج شود.

 

حرکت به سمت صادرات یا ایجاد ارزش افزوده؛ کدام یک از این دو اقدام را باید در ارتباط با سنگ‌آهن مدنظر قرار داد؟

 

این تحرکات باید موازی باشد، اما اولویت این است که رفع نیاز داخلی کشور در زمینه صنایع فولادسازی صورت بگیرد، در ادامه مازاد این محصول صادر شود و باید قیمت سنگ‌آهن داخلی کشور را به قیمت‌های جهانی برسانیم.در این زمینه فولادسازان هم باید خودشان را با این روند و شرایط تطبیق دهند، به این معنا که اگر می‌خواهیم فولاد به قیمت جهانی تولید کنیم، طبیعتا سنگ‌آهنمان هم باید به قیمت جهانی داخل کشور مصرف شود.حتی صادرات را باید از شیوه تک بازاری که چین است فراتر برد و به فکر بازارهای جدید بود.

 

در این راستا 91 درصد صادرات سنگ‌آهن ایران در سال گذشته به چین بوده که این آمار، رقم خطرناکی است، چرا که اگر به هر دلیلی چین، برای بازار ایران خریدار نباشد این صادرات داخل کشور استفاده نمی‌شود.آخرین صادراتی که سال گذشته داشتیم رقم 5/ 13 میلیون تن بود، سال 1393 میزان صادرات 20 میلیون و 100 هزار تن بود این ارقام نشان‌دهنده این است که صادرات در حال کاهش پیدا کردن است، در حال حاضر که بازار کمی بهتر شده است، پیش‌بینی من این است که صادرات سنگ‌آهن طی این سال به یک عدد 17 و 18 میلیونی برسد.

 

در این راستا بعضی از معدن‌داران در سال گذشته ضرر سنگینی را متحمل شده‌اند که انتظار دارند این ضرر به وسیله صادرات جبران شود، اما باید گفت همیشه این‌طور نبوده که بازار در اوج باشد؛ چرا‌که بازار روند نوسانی دارد.همین اتفاق در میان فولادسازهای خارجی هم رخ داد، در خلال سال‌های 2014 تا 2015، اکثر فولادسازان خارجی از جمله چین متحمل ضرر شدند. در سال 2016 با افزایش فروش و قیمت به جبران این ضرر پرداختند؛ بنابراین همیشه بازار در کوتاه‌مدت به تعادل نمی‌رسد، منظور از تعادل در اینجا روند عرضه و تقاضا نیست، منظور سود و زیان است، در واقع سود و زیان گاهی در یک روند دو ساله است که به تعادل می‌رسد، در واقع عرضه‌کننده در یک بازه‌ای متحمل ضرر می‌شود تا اینکه بعد از 2 سال به یک سود متعارفی دست پیدا کند تا ضرر قبلی را جبران کند و بالعکس، یک مدت سود خوبی را به دست می‌آورد، در این راستا تا سال 2013 در بازار سنگ‌آهن همه سود خوبی را به دست آوردند و ناگهان چه در بازار فولاد و چه سنگ‌آهن قیمت‌ها افت پیدا کرد.
مرجع خبر و تحلیل صنعت فولاد ایران و جهان